آیا یک مدیر باید بیشتر بر روی ابزارهای بهبود بازدهی، سرمایه گذاری کند یا بر روی کوچینگ و آموزش تیم کاری خود؟

امروزه با وجود پیشرفت های فوق العاده در زمینه فناوری اطلاعات، ابزارهای آنلاین و نرم افزارهای موبایل، همچنان یکی از مهمترین شاخص ها در زمینه دستیابی به بازدهی مطلوب در کسب و کارها، داشتن نیروی کار توانمند است.

هرچند بطور روزانه ده ها تبلیغ می بینیم که وعده می دهند، این نرم افزار ها و ابزارهای آنلاین همه مشکلات اتوماسیون و مدیریت اطلاعات را حل خواهند کرد، اما همچنان داشتن نیروی کار توانمند، بهترین گزینه است.

واقعیت این است که موفقیت کسب و کار و کسب رضایت در این زمینه، در سایه انجام کار درست در زمان درست روی می دهد. این امر نیز نیازمند رهبری و کوچینگ موثر می باشد.

اما کوچینگ همیشه به شکلی که انتظار داریم، نمی تواند اثرگذار باشد.

امروزه در زمینه اثرگذاری و پیامدهای مطلوب استفاده از کوچینگ در محیط کار سازمانی تردیدی باقی نمانده است و کوچینگ توانسته تا خود را اثبات کند.

اما باید بدانیم که کوچینگ در زمینه های مشخصی اثرگذاری بیشتری داشته و موفق تر بوده است. از جمله مشکلات مربوط به منابع انسانی، افزایش روحیه کار تیمی و بهبود عملکرد کارکنان و سازمان.

برخی از مدیران بجای کمک به تقویت نقاط قوت کارکنان، بیشتر تمرکز خود را بر روی رفع نقاط ضعف کارکنان متمرکز می کنند و در این زمینه نیز مایل هستند تا مهارت های کوچینگ را مورد استفاده قرار دهند.

در واقع این مدیران و برخی از سازمان ها مدل مدیریتی خود بر اساس اصولی از کوچینگ پایه گذاری کرده اند که می توان گفت، حقیقت ندارد و باورهای درستی نیستند.

این موضوع به خوبی در کتابی با نام قدرت مهارت های انسان مورد بحث قرار گرفته و نویسنده که خود یک کوچ سازمانی توانمند است، در این مورد به خوبی صحبت کرده است که کوچینگ در چه مسائلی اثرگذار است و در چه مسائلی اثر گذاری لازم را ندارد.

در ادامه به شش باور اشتباه در زمینه استفاده و اثرگذاری کوچینگ اشاره می شود:

1- کوچینگ ابزاری است که با آن می توان ضعف های کارکنان را مدیریت کرد

همه انسان ها ضعف هایی دارند، حتی بهترین و موفق ترین کارمندان. تمرکز کوچینگ باید روی شناسایی و تقویت نقاط قوت افراد باشد و نه مدیریت ضعف های آنها.

کوچینگ کمک می کند تا افراد خودآگاهی بیشتری بدست آورند و طوری رفتار کنند که بتوانند از نقاط قوت خود بیشترین بهره برداری را داشته باشند.

2- با استفاده از کوچینگ ضعف های اساسی افراد تغییر می کند

حقیقت امر این است که به عنوان یک مدیر، اگر ویژگی های کارمند خود را همانطور که هست قبول کرده باشید، بدانید که با استفاده از کوچینگ آن فرد به کارمند بهتر و موفق تری تبدیل می شود.

اما اگر ویژگی های او را به همان شکلی که هست، دوست ندارید و نمی پذیرید، تلاش، زمان و هزینه ای که صرف می کنید، او را به فرد متفاوتی تبدیل نخواهد کرد.

انسان ها می توانند خودشان را تغییر دهند ولی شما نمی توانید سایرین را تغییر دهید.

3- کوچینگ کمک می کند تا کارکنانی که یک دنده هستند و عملکرد ضعیفی دارند تغییر کنند

برای ارزیابی این باور می توان به کارمندی که عملکرد مطلوبی ندارد، گفتگوی کوچینگ پیشنهاد کرد.

اگر وی از این پیشنهاد استقبال کرد، می توان به ایجاد تغییر مثبت امیدوار بود.

اگر هیچ اشتیاقی در او نسبت به این پیشنهاد ندیدید، زمان خود را با درگیر شدن در فرآیند پر زحمت کوچینگ تلف نکنید. چرا که بدون همکاری و پذیرش از طرف مخاطب، کوچینگ اثرگذار نخواهد بود.

4- گفتگوهای جدی و بی تعارف کوچینگ به روابط بین افراد آسیب وارد می کند

جالب است که بدانید، در بیشتر مواقع حالت عکس این باور درست است.

یعنی از طرفی گفتگوهایی که بدون استفاده از مهارت های کوچینگ و بصورت دستوری، بدون کسب اطلاع از دیدگاه طرف مقابل و بدون احساس بیان می شود، به ارتباط بین فردی آسیب می زند.

از طرف دیگر گفتگوی جدی کوچینگ یعنی مطرح کردن مسائل جدی و مهم در چارچوب کوچینگ که نتیجه آن حل مشکلات جدی خواهد بود. مشکلاتی که اگر حل نشوند، به روابط بین افراد در محیط کار آسیب خواهند زد.

موفق ترین مدیران آنهایی هستند که می توانند با کارکنان خود، گفتگوهای جدی بدون ایجاد تنش و دشمنی داشته باشند.

آنها با استفاده از مهارت های کوچینگ موفق به ایجاد اعتماد و همدلی می شوند. چراکه می توانند بدون قضاوت، در زمینه موضوعات مهم و حساس گفتگو کنند.

5- کوچینگ می تواند به سرعت موجب تغییرات جامعی در زندگی افراد شود

تغییرات بزرگ و ناگهانی، عمر کوتاهی دارند.

تغییرات واقعی به تدریج روی می دهند و به تلاش مداوم نیاز دارند.

یک فرآیند کوچینگ موفق، مانند یک دوی ماراتون است و نه دوی سرعت.

اساس موفقیت در سایه کوچینگ این است که فرد متعهد به برداشتن گام های کوچک و مداوم شود و تلاش می کند تا هر گام را بهتر از گام قبلی بردارد و این گام ها تا رسیدن به مقصد ادامه داشته باشند.

6- افراد با سنین مختلف می توانند از روش کوچینگ یکسانی استفاده کنند

اگر در محیط کار، برای افراد از سنین مختلف از روش کوچینگ یکسانی استفاده کنید، به نتایج ضد و نقیضی خواهید رسید.

چراکه دیدگاه هر گروه سنی در زمینه محیط کار با سایر گروه های سنی متفاوت است.

مدیران و سازمان های موفق تلاش می کنند تا نقش ها و دستورالعمل های کارکنان را با خصوصیات کارکنان هماهنگ و سازگار کنند.

درحالی که در روش سنتی تلاش میشد تا کارکنان با نقش ها و دستورالعمل ها سازگار شوند.

 

مترجم: ایمان بهنام 

منبع: inc.com

 

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای